widget هیــــــــــچ ایـــــــــــرانـــــــــــی مســـــــلمان نیســـــــــــت و هیــــــچ مســــــلمانــی ایـــــــرانـــــــی نیســـــــــــت widget







پشت پرده حکایت ناصر پورپیرار

! پشت پرده !



کتاب دوازده قرن سکوت ناصر پورپیرار ، اندکی پس از انتشار در کشور به علت ماهیت ضد ایرانی اش در عراق توسط حزب بعث و در ایران شمالی به وسیله نهادهای دولتی رژیم باکو ترجمه و منتشر گردید و احتمالا آقای ناصر پورپیرار پول خوبی از این راه به جیب زده اند و نویسنده ای که تا دیروز در مدح هخامنشیان می نوشت از راه ناسزا گویی به آن ها به مکنت رسید . معلوم نیست که آیا این کتاب ها قبلا با هماهنگی دولتهای مزبور و به تشویق آنها نوشته شده است یا خیر!

داده های ویکی پدیای فارسی در مورد ناصر پورپیرار حاکی از آن است که ممکن است وی اصالتا عرب بوده باشد. نظریه های مضحک پورپیرار که حتی دیوان حافظ را نیز جعلی می دانست ظاهرا باب طبع بسیاری ازپان ترکیست ها نیز بود و آن ها را بسیار شاد کرده است، هر چند که تاریخ نویسان قدرایرانی هیچ گاه به مقام مباحثه با وی تنزل نکردند و شخصیت غیر اکادمیک وی را به رسمیت نشناختند. پان ترکهای منفور تنها کسانی بودند که به طور جد از پورپیرار حمایت کردند.

افرادی مانند فرزاد صمدلی (وی در در تهران دانشجو بود و در راستای دشمنی با ایران فعالیت می کرد) و دوستانش تنها کسانی بودند که در نشست های 10-12 نفره پورپیرار که اغلب به علت عدم استقبال برگزار نمی شد، شرکت می کردند و همه این علاقه فقط و فقط به دلیل اشتراک این دو طیف در ضد ایرانی گری بود.اما در این میان، کتاب های ناصر پورپیرار خیلی پیش از آنکه در میان شهروندان و تاریخ دوستان کشور شناخته شود در باکو به چاپ رسیده بود یعنی در سال 1379.

On iki asir sukut
  ترجمه ای است که از سوی یکی از تجزیه طلبان ایرانی نما به نام گونتای جوانشیر از این کتاب انجام پذیرفته است.

ناشر کتاب اداره "انتشارات دانشنامه ملی آذربایجان" 
(Azerbaycan Milli Ensiklopediyasi Nasriyati _2002
که نهادی دولتی است می باشد و مترجم در صفحات نخست کتاب از زحمات احمد اوبالی (سرکرده اوباش داک و مدیر تلویزیون تجزیه طلب گوناز) به خاطر کمک به انتشار کتاب سپاسگذاری احمد اوبالی و گونتای جوانشیرکرده است. در سال 1379 نه ناصر پورپیرار زیاد در ایران شناخته شده بود و نه کسی احمد یوسفی سادات(اوبالی) را می شناخت. ولی حضرات جهت تهیه خوراک های فکری برای ادعاهایی که در آینده قرار بود انجام دهند تلاش می کردند.

تقدیرها و تمجید های پان ترکیستها از ناصر پورپیرار(با مدرک دیپلم و بدون تجربه مطالعات آکادمیک در حوزه تاریخ) به حدی رسید که صفت استاد را به نیز به ابتدای نام وی اضافه کردند و همانطور که می دانید رسیدن به درجه استادی برای هیئت علمی دانشگاه ها کاری دشوار بوده و مستلزم تالیف کتابها و مقالات پژوهشی بسیار است(مربی...مدرس...استادیار و... از درجات قبلی سمت استادی است). ولی قومیت گرایان یک شبه ناصر پورپیرار را به سمت استادی و مرشدی خود بالا بردند و همواره به کتاب ها و نوشته ای او استناد می کنند.

البته پورپیرار به اندازه ای دیوانه بود که بتواند به دوستان خود نیز خیانت بکند. وی در در تیرماه 1388 طی یادداشتی که در سایت خود منتشر کرد، زبان ترکی را مورد حمله قرار داد و آن را نیز ساخته یهودیان دانست! او نوشت :

«باید به صراحت بگویم که قصه های صدیق برای جوانان ترک به اندازه کافی خواب آور بوده و آینده از این باب او را به میزان لازم تمسخر خواهد کرد»

«آیا چنین ادعای بی بنیادی در برابر داده های بالا به اندازه بال مگسی اعتبار عقلی و نقلی دارد و آیا از قبیل این منادیان و تکرار کنندگان درس نامه های یهود،که خود به قدر تراشیدن مدادی در آن سهم نداشته اند ممکن است عنوان دهن پر کن محقق و عالم بزک شوند»

خائنانی از قبیل احمد اوبالی و گونتای جوانشیر که پورپیرار را استاد خطاب می کنند چرا این گونه نوشته های او را ترجمه و پخش نمی کنند! اگر پورپیرار استاد است و کتابهایش معتبر و علمی، چرا نظرات اش را در مورد بابک خرمدین و زبان ترکی درست نمی دانند؟ چرا فرزاد صمدلی ها که تا دیروز برای نشست های پورپیرار نفر جمع می کردند تا سالن خالی نباشد امروزه در برابر ادعاهای حضرت استاد ساکت اند؟

گونتای جوانشیر (گنج آلپ) در ابتدای کتاب گفته است که این کتاب "به گسترش شعور تاریخی آذربایجانی ها کمک کرده و نقطه عطفی در این باب خواهد بود." یعنی از دیدگاه اینان کتابهای ناصر اظهار فضل خائن وطن،گونتای جوانشیر در آغاز کتابپورپیرار به قدری مهم هستند که شعور و آگاهی میلیون ها تن از ما آذربایجانی ها به آن بستگی دارد! حال نمی دانیم که فحاشی های پورپیرار به زبان ترکی و نسبت دادن آن به یهودیان و تاختن بر جعلیات تاریخی یهودیان چگونه می تواند در آینده به گسترش شعور تاریخی آذربایجانی کمک کند!

این جملات توهینی است به شعور میلیونها آذربایجانی! امثال اوبالی ها ما آذربایجانی ها را به قدری بی شعور فرض کرده اند که فکر می کنند، روشن شدن ما بستگی به کتابهای یک دیپلمه توده ای دارد!

شاید شعور پان ترکها تا این اندازه پایین باشد، اما ما آذربایجانی این را نمی پذیریم و به قدری شعور داریم که در دام این بازی ها دست و پا نزنیم. عجبا از این قوم مزدور و دلغک که کار پاکان از خود قیاس می گیرند.

یاشاسین ایران، یاشاسین آذربایجان



عکس ها:


در این صفحه از تلاش های احمد یوسفی سادات معروف به اوبالی برای انتشار کتاب تشکر شده است



این پرچم به و این نشان به خون هزاران هزار آذربایجانی آغشته است. عثمانی ها زیر لوای همین پرچم نیاکان ما آذربایجانی را سر بریدند و زنان ما را به کنیزی بردند. تبریز به وسیله عثمانی چندین بار جوانشیر مترجم آثار پورپیرار به ترکی: مگر اینها خود پرچم و کشور ندارند؟ویران و به خاک و خون کشیده شده است. این پرچم سلطان یاوز سلیم است که آذربایجانی های غیور نگذاشتند بر فراز تبریز باقی بماند. تبریزی ها به جرم شیعه بودن به وسیله ی ترکهای عثمانی کشته شدند تا این فرزندان خیانت کار و ناخلف این بیرق پلید را بلند کنند.پان ترکیست بدبخت گونتای جوانشیر (مترجم کتاب پورپیرار)با خیانت به مردمش و همشهریانش با افتخار آن را در دست گرفته است. یک فرد چقدر باید از خود بیگانه و بی شخصیت باشد!!!

روسپی از خانمان خود نکند دل//کم تر از او دان کسی که دل از وطن کند.









این هم تصویری از موزه بریتانیا، بخش ایران. نقشه برجسته لعابی سرباز هخامنشی زینت بخش آن موزه انگلیساست. البته شاید کارشناسان موزه ها کم تر از ناصر پورپیرار و اوبالی سواد دارند و نمی دانند که این ها جعلی است و همین هشتاد سال قبل درست شده است! شاید هم مردم را سر کار می گذارند!